نوشته های برچسب خورده با ‘دنی دیدرو’

تقدیرگرایی در عصر روشنگری

منتشرشده: 26 نوامبر 2015 در Uncategorized, ادبیات
برچسب‌ها:

Jac

یادداشتی بر رمان ژاک قضاوقدری و اربابش

نوشته ی دنی دیدرو، با ترجمه ی مینو مشیری

ژاک قضاوقدری و اربابش، نوشته ی فیلسوف، منتقد هنری و نویسنده ی دوران روشنگری در فرانسه، دنی دیدرو است. دیدرو یکی از مشهورترین نام های عصر روشنگری است و نامش در کنار مونتسکیو، ولتر و ژان ژاک روسو به عنوان رهبران این جنبش فلسفی شناخته شده است. جنبشی که در قرن هجدهم، پس از مرگ لوئی چهاردهم آغاز شد و با شعارهای آزادی و مدارای مذهبی، در برابر قدرت حاکم کلیسای کاتولیک و سیستم پادشاهی قد علم کرد.

فلاسفه معمولن برای ملموس ساختن اندیشه هایشان برای عموم و گاهی نیز برای ارائه ی مثالی خارجی برای نظریه ای درونی، به رمان نویسی روی می آورند. با مراجعه به تجارب موفقی از قبیل آلبر کامو، ژان پل سارتر و دنی دیدرو می توان به این نتیجه رسید که فلاسفه ی بزرگ در رمان نویسی همواره موفق بوده اند.

رمان دیدرو تمامی خصوصیات یک رمان مدرن را داراست. نویسنده جابجا به تحلیل شخصیت های داستان می پردازد و هر از چندگاهی پرده از افکار درون ذهنشان برمی دارد. راوی همواره حضور پررنگی در داستان دارد و این حضور را به صورت دائم به خواننده یادآوری می کند. ظاهرن، داستان محوری رمان دیدرو، روایتی از عشق های ژاک است. اما با رسیدن به اواخر کتاب، به اعتراف شخص راوی، داستان عشق ژاک وام گرفته از کتابی به نام تریسترام شندی، نوشته ی لاورنس استرن است. شخصیت های داستان و مناسباتشان نیز بی شباهت به شخصیت های دون کیشوتِ سروانتس نیست. با این استدلال می توانیم ژاک قضاوقدری را رمانی فاقد روایت محوری قلمداد کنیم. فقدان روایت محوری یکی از شاخصه های مهم ضدرمان و یا همان رمان نو است. از دیگر مولفه هایی که رمان دیدرو را به تعریف رمان نو نزدیک می سازد، عدم شخصیت محوری است. کاراکتر ژاک که وام گرفته از کتابی دیگر است و اربابش نیز اسمی ندارد و در تمام طول کتاب تنها با عنوان ارباب از او یاد می شود. سلسله حوادثی در طول داستان اتفاق می افتد که ظاهرن هیچ ربطی به یکدیگر ندارند و همچنین فقدانشان خللی در پیشبرد داستان پدید نمی آورد. تنها از پی این خرده روایت ها، شخصیت های داستان و واکنش ها و عقایدشان در برخورد با رخدادها مورد تحلیل قرار می گیرد.

جابجایی ارزش ها نیز از عناصر شکل دهنده ی رمان مدرن است. ژاک به اربابش می گوید که تو بدون من نمی توانی زندگی کنی، پس در حقیقت من ارباب توام! این نوع نگاه متفاوت از برداشت های مالوف و سنتی، در جابجای داستان به چشم می خورد. خاصه در لابلای تضارب آرای میان ژاک و اربابش، که گاهی برداشت های یکدیگر را از رویدادی واحد که هر دو با هم شاهدش بوده اند به چالش می گیرند.

دنی دیدرو به اعتراف خودش یک «دئیست» بوده است. یعنی کسی که خدا را باور دارد، ولی به دخالت الاهی در سرنوشت انسان و جهان اعتقادی ندارد. بنابراین، تقدیرگرایی محض ژاک (که البته برخی منتقدان از آن به عنوان جبرگرایی یاد کرده اند) چندان میانه ای با اعتقادات خالق رمان نمی تواند داشته باشد. اما ژاک، جابجا در داستان عاشق می شود و قصد دارد تا حکایت های عاشق شدن خود را برای اربابش تعریف کند. خیلی زود جوش می آورد و عصبانی می شود (در رویارویی با زن مهمانخانه دار) و خیلی زود نیز تحت تاثیر الکل احساساتی می شود. بنابراین می توان ژاک را نماینده ی احساسات انسانی نیز قلمداد کرد. بنابر عقاید فلسفی دیدرو، احساس نقش مهمی در آفرینش (هنری و ادبی) دارد. دیدرو احساسات بدون مهار را دارای تاثیری مخرب می داند و اعتقاد دارد که استدلال باید دائم بر احساسات غالب باشد. اگر ژاک را نماینده ی احساس معرفی کنیم، باید ارباب ژاک را به عنوان نماینده ی استدلال و قوه ی مهار احساس دانست. درست است که در ظاهر، حرف آخر را استدلال (ارباب) می زند، ولی تاثیر احساسات (ژاک و حرف هایش) در شکل گیری و جهت گیری استدلال نیز بی تاثیر نخواهد بود. شاید دیدرو از این رهگذر اعتقاد فلسفی خود را به چالش گرفته است. جمله ی ژاک درباره ی جابجایی نقش ارباب و نوکری می تواند بهترین نمونه برای چنین چالشی باشد.

از نمودهای فلسفی و نمادین کتاب که بگذریم، ژاک و اربابش به دلیل قصه گویی مداوم، و همچنین کیفیت خوب قصه هایش، هر خواننده ای را تا انتهای کتاب با خود همراه می کند و لذت خواندن یک رمان جذاب را به وی ارزانی می دارد. خرده روایت های کتاب چندان پررنگ و جذاب است که خواننده چندان در پی انتظار از برای پایان یافتن داستان عشق ژاک بی تاب نمی شود. داستانی که البته هیچ گاه نیز پایان نمی پذیرد.

در انتها، از اشاره به ترجمه ی خوب و روان کتاب نیز نمی توان گذشت. مینو مشیری با برگردان متن اصلی از زبان فرانسه، آن هم برای نخستین بار، اثری درخشان را هم به کارنامه ی خود، و هم به گنجینه ی ادبی فارسی زبانان اضافه می کند.